توضیحات
بخشهایی از یکی از داستانها:
o «همۀ اینا» تقصیرِ «شما»س!
ـــ ببخشید خانوم! چرا دارین تقصیر «همۀ اینا» رو گردنِ «شما» میندازین؟
o منظورم از «شما» خودِ شما هستین.
ـــ ببخشید خانوم! مُلتَفتم. سؤال من هم همین بود.
o چون بلد نیستین و بلد نبودین چیزی رو سرِ جای درستِ خودش قرار بدین.
ـــ ببخشید خانوم! منظورتون از اینکه گفتین «همۀ اینا»، چه چیزاییه؟
o همۀ این احساسای مزخرف و ناامیدی ما، بازیای خودعاقلپنداری شما، همۀ این دوییدنهای روی تِرِدمیل، این دوییدنهای پِیدرپی و نرسیدنها،… شهر رو شلوغ کردین تا توُ این هایوهوی، بیلیاقتیهاتون دیده نشن. نه درست ترمز کردین، نه مناسب گاز دادین، هیچّی به هیچّی!… هیچچیزی رو درست- حسابی تقسیم نکردین؛ حتی خریّت و حماقت و دیاثت و پُررویی و ریاکاری و پااندازی رو.
ـــ ببخشید خانوم! من فقط یه رانندهم، دیلِرِ کازینو که نیستم چیزی رو تقسیم کنم.